داستان زندگی یک کودک نابغه به نام شلدون کوپر که به همراه خانواده اش در تگزاس زندگی می کند و همه تلاشش را می کند تا بر چالش های پیش روی خود غلبه کند و ...

دوستان پائول بعد از مدتها یک دورهمی ترتیب می دهند تا پائول را که به تازگی از همسرش جدا شده است تنها نگذاشته باشند. اما بعد از اینکه شروع به یک بازی جادویی می کنند تازه متوجه می شوند که این بازی چه قدرتهایی دارد و ....

داستان این فیلم درباره‌ی زن میانسالی به نام جودیت آلبرایت است که پس از سکته مغزی خفیفی با اکراه به خانه سالمندان تاریخی نقل مکان می کند و در آنجا متقاعد می شود که یک نیروی فوق طبیعی ساکنان آنجا را می کشد.

"پیتر ریک" سرآشپزی مشهور برای تعطیلات به املاک خانوادگی شان که در جنگل است میرود ولی کم کم اتفاقات عجیب وغریبی روی میدهد و ...

این فیلم داستان یک بازیکن سابق بسکتبال را به تصویر می‌کشد که زندگی انزواگرانه‌ای را در پیش گرفته است ، اما خیلی زود فرصتی به دست می‌آورد که مربی‌گری یک تیم را به عهده بگیرد ، طولی نمی‌کشد که او با چالش‌های گذشته‌اش روبرو می‌شود که…

داستان فیلم در مورد چهار دوست دانشگاهی است که تصمیم می‌گیرند آخر هفته را به خانه ی پروفسور و استاد دانشگاه خود بروند تا از درس و کلاس دور شوند. طولی نمی کشد که به این قضیه پی می‌برند که آن خانه‌ای عادی نیست…

این فیلم داستان زندگی شخصی را به تصویر می‌کشد که بعد از این که شغلش را از دست می‌دهد ، تصمیم می‌گیرد تا برای سپری کردن یک آخر هفته آرام و گذراندن وقت به حومه‌ی شهر برود و مدتی را در آنجا استراحت کند. او یک خانه را در آنجا از یک شخص مرموز اجاره می‌کند که سعی دارد مشکلات روان‌پریشانه‌ی خود را از دید دیگران مخفی کند و…

داستان در مورد زنی است که توسط فردی که عاشق اوست، تهدید به مرگ می شود و حالا او باید قدرت ایستادگی در برابر این تهدید را در خود پیدا کند و...

روماني، سال 1462. سلحشوري به نام «ولاد»، معروف به «دراکولا» (اولدمن) از نبرد با سپاهيان ترک باز مي گردد و مي فهمد که همسرش، «اليزابتا» (رايدر)، به تصور مرگ او خودکشي کرده است. «دراکولا» ايمانش را رها مي کند و خون آشام مي شود. لندن، 1897. «جاناتان هارکر» (ريوز) به ترانسيلواني اعزام مي شود تا معامله ي املاکي در انگلستان را با «کنت دراکولا» به پايان برساند...

در سال ۲۰۵۴ در واشینگتون دی سی ، جان اندرتون کارآگاه پلیس در بخش پیش جنایت فعالیت می کند. این بخش که قاتلان را قبل از ارتکاب جرم شناسایی و دستگیر می کند، کار خود را براساس سه عامل فراشناختی پیش آگاهی انجام می دهد که باعث می شود پیش بینی ها درباره وقایع آینده دقیق و بدون اشتباه انجام شود. وقتی اندرتون متوجه می شود که به عنوان قاتل آینده کسی که اصلا نمی شناسد معرفی خواهد شده، مجبور می شود از دست همکاران خود فرار کرده و در عین حال هویت قربانی آینده خود را مشخص کند در حالی که فقط ۳۶ ساعت فرصت دارد. او یکی از پیشگوها را می دزدد و کم کم به این نتیجه می رسد که برایش پاپوش دوخته اند. اندرتن در پی جستجوهایش به طرزی اجتناب ناپذیر به همان مکانی کشیده می شود که قرار است قتل در آن اتفاق بیفتد …